دوری دوباره
سلام کلی وقت هیچی ننوشتم ببقشید!آخه خاله نسرین اومده بود و کلی سرمون شلوغ بود .من و آرشیدا هم تا فرصت به دست میاوردیم یکسره اصفهان بودیم .کلی مهمونی و کلی رفع دلتنگی ولی تموم شد .همش تموم شد .خاله برگشت سر خونه زندگیش و ماهم روز از نو و روزی از نو .خدا را شکر .حالا بیشتر دلمون تنگ شده ولی با آرامش بیشتر .به قول بچه ها خاله دوباره رفت تو کامپیوتر!چند روزی هم قبل از ماه رمضان مامان منیر و بابا منصور مهمونمون بودند که خیلی خیلی خوش گذشت .و بعد هم ماه مهمانی و گرمای هوا البته اینجا هوا هنوز هم عالیه و امروز هم اگه خدا بخواد بعد از دو هفته میخوایم بریم خونمون .و اما آرشیدا .... دیشب آرشیدا را بردیم پارک سرچشمه و توی بازیهای بادی حسابی بازی کرد ...
نویسنده :
مامان آرشیدا
8:44