آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

نوروز 92

این یه خونه تکونی از نوع کامپیوتر اداریه .این عکسها روی کامپیوتر اداریم بود و چون مدت ماموریتم در حال اتمامه در حال پاک کردن اطلاعات شخصی هستم و این فولدر هم از همون نوعه !!!!!!!! یادم اومد روز عید من و بابائی باهم رفتیم کوه صفه و این هفت سین زیبا اونجا بود این هم مامان کوهنوردت       ...
12 آبان 1392

گلستان کوه

دختر گلم خیلی مامان زرنگی داری چون عکسهای اردیبهشت را الان میذارم .البته خودت بهتر می دونی که سر مامانت خیلی شلوغه .و این عکسها را توی یه فلدر گذاشته بودم تا هر وقت فرصت شد بذارم .اردیبهشت ماه با بابائی رفتیم گلستان کوه خوانسار خیلی عالی و زیبا بود و این هم عکسهاش با تاخیر 6ماهه .... گلهای لاله واژگون دختر گلم حسابی سردش شده چون بارون هم میومد   ...
12 آبان 1392

آرشیدا و عسل

این هم آرشیدا و عروسک معروفش "عسل "البته عروسکهای دیگه ای هم داره ولی این عروسک از همه محبوبتره .واسم عروسکهاشو خودش انتخاب می کنه .شیرین و آیدا و فاطمه وبلفی سگ معروفش ومهتاب عروسک دستکشی آرشیداست . ...
12 آبان 1392

نماز خواندن آرشیدا

عزیز دلم، خالصانه با چهره ای معصوم و زیبائی وصف ناشدنی روبه درگاه ایزد منان دست به دعا بر میدارد و خدا را به خاطر همه نعمتهای بی پایان شکرگزاری می کند و برای همه دعا می کند .مگر می شود خدا معصومیت  این بنده بی نظیرش را ببیند و دعایش را اجابت نکند . ...
8 آبان 1392

نقاشی

دختر گلم به نقاشی کشیدن خیلی علاقه داره و بیشتر وقتها در حال کشیدن نقاشیه .از مامان و بابا گرفته تا قوری و مورچه را می کشه و البته خیلی دقیق به اطرافش نگاه می کنه .وقتی خودش را می کشه حتما با موهای فرفری و یه خال کوچیک روی صورتش شناخته میشه .وبابا اسی حتما عینک داره .وقتی مورچه می کشه شاخکهاش فراموشش نمیشه . یه روز یه مامان کشید با دو تا خط برای بینی .گفتم :چرا دو تا خط گذاشتی ؟گفت ببین دوتا سوراخ داره  . نقاشی آرشیدا در 2سال و 6ماهگی   یه روز دیدم دختر گلم روی دیوار نقاشی کشیده با زحمت پاک کردم و یه کاغذتوی راهرو  چسبوندم و تا مدتی در حال نقاشی کردن روش بود . ...
5 آبان 1392

نقاشی و قصه

یه روز آرشیدا در حال نقاشی کشیدن بود سه نا آدم کچل کشید گفتم پس موهاش کو ؟گفت صبر کن .توی آسمون یه تیکه ابر کشید و بعد به قول خودش برق و برق و بعد بارون .....بعد گفت حالا داره بارون میریزه روی سر این کچلها و موهاشون در میاد !!!!!! آدم وسطیه متعجب شده برای همین چشمهاش برجسته شده  . ! این نقاشی در حال حاضر داخل یه کاور پلاستیکی در کشو میز کارمه و انرژی بخش و قوت قلب منه ! ...
5 آبان 1392

تدارک تولد

روز شنبه 27/7/92رفتیم اصفهان و من در فکر بودم که برای 28/7که تولد بابا اسی بود چه کار کنم ولی خوب یکروزه چه کار می تونستم بکنم ؟دلم می خواست غافلگیرش کنم ولی تجربه برنامه ریزی برای تولد آرشیدا و اجرا نشدنش دلسردم کرده بود چون کلی برنامه ریزی کردم و کلی فکرهای قشنگ که هیچکدام اجرائی نشد و با اینکه دوبار برای آرشیدا به مناسبت تولدش کیک گرفتیم و به اصطلاح تولد گرفتیم ولی دخترکم یه جشن با کلی بچه می خواست و همش میگفت تولد منه و دوستام را می خوام دعوت کنم .در این فکرها بودم که مادر شوهرم تماس گرفتند که می خوام برای تولدفردا شام درست کنم و من هم از خدا خواسته پس از مشورت با مریم جان (خواهر شوهر عزیزم )شروع به تدارک یه جشن تولد دونفره برای آرشیدا و...
27 مهر 1392

دستاوردهای دوری از خانواده

سلام و صد سلام...  مدتی بود که می خواستم از دستاوردهای دوری از خانواده و تجربیات خودمون و دختر نازمون در دوران طرح بابائی بنویسم .با اینکه اومدنمون به خوانسار کاملا غیر منصفانه و به خاطر نداشتن پارتی و یا به عبارتی زرنگی بعضیها بود ولی ما سعی کردیم دوران خوب و خوشی را در کنار هم داشته باشیم و به فال نیک گرفتیم موفقیت بابائی در امتحان بورد که امتحان نفس گیری از نظر من بود بهترین بود و بعد از اون من که همیشه دوست داشتم توی خونه آزاد باشم یا بهتره بگم از زندگی توی آپارتمانهای قفس مانند بیزارم با داشتن یه پانسیون رویائی و باغ بزرگ که به ما امکان تجربه باغبونی و آزادی را می داد بهترین بود (حالا فکر نکنید که توی یه قصر بزرگ هستیم نه، ولی هر...
25 مهر 1392