آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

حرفهای خودمونی

1392/2/16 8:57
نویسنده : مامان آرشیدا
206 بازدید
اشتراک گذاری

خورشید آریائی من ،عزیز دلم چند روزه که قبل از خورشید از خواب بیدار میشه .وما را به دردسر میندازه.چون میخواد با ما سر کار بره .دیروز مجبور شدیم صبح با خاله سهیلا ببریمش پارک و این قضیه امروز هم تکرار شد ولی امروز بارونی بود و قرارشد یه دوری بزنند و برگردند خونه .وقتی اینطوری میشه حسابی عذاب وجدان می گیرم .مگه چیز زیادی از ما می خواد فقط بودن در کنار ما که ما ازش دریغ می کنیم .دلم می خواد پیشش بمونم و قید همه چیز را بزنم و ازبودن در کنارش لذت ببرم ولی قدرت تصمیم گیری ندارم و می دونم که نمی تونم توی خونه بشینم .کاش یکی می تونست منو راهنمائی کنه یا حتی دلداری بده !

بگذریم ....

دیروز عصر از پارک جدیدی که رفته بود برام تعریف می کرد :

مامان سرسرش دونا سوراخ داشت یعنی دوطرفش باز بود خیلی بزرگ نبود ولی طول می کشید آدم ازش بیاد بیرون .(شیبش کم بوده )خلاصه زیاد جالب نبود .مثل باغ نوش نبود .کی میریم باغ نوش ؟(عزیز دلم دلش برای پارک اون خونمون هم تنگ شده ).

مامان اینبار که رفتیم اصفهان دوستای عسل (عروسکش )را بیاریم .آخه تنهاست .همش بهونه میگیره دلش برای آیدا و شیرین و ملوس تنگ شده .اجازه هست بیارمشون ؟

مامان ،خاله سهیلا سواد داره ،فکرکنم نداره آخه همش کتابا را اشتباه می خونه .نصفش را نمی خونه .

مامان، وقتی تو دل من بودی من همه جا با خودم می بردمت .میخوای دوباره بری توی دلم ؟!

مامان، خاله سهیلا به من می گه کوچولو من کوچولو نیستم بزرگ شدم خودش کوچولوا(با عصبانیت هر چه تمام تر )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان کیامهر
16 اردیبهشت 92 9:36
سیماجون درکت میکنم خیلی شرایط سختیه از یه طرف بچه اونهم بچه ای مثل آرشیدا و از طرفی خودت و آینده ! ایشالا که آرشیدا زودتر با خودش کنار بیاد . دوست دارم دوست عزیزم . دخمل گلت را ببوس.


عزیز دلم از دلداریت ممنونم 0
مامان آرشيدا قند عسل
16 اردیبهشت 92 14:47
سلام گلم ، واييييي چه شود كه بخواي بري سركار دختركوچولوي خوشگلت هم بيدار شه و بخواد بياد ، خوبه كه پرستار براش گرفتين ،من هركاري كردم نميتونستم با اين قضيه كنار بيام و البته پرستار خوبي هم به تورم نخورد و الان شبها ميرم خونه مامانم ميخوابم كه مجبور نشم دختري رو صبح زود بيدار كنم ولي خوب خيلي سخته!! آرشيدا گلي رو ببوس و مرسي كه سرزدي.


خدا سلامتی و عمر طولانی به مادر بزرگا بده که واقعا نعمت بزرگی هستن .من هم چند ماهه که از مامانم دور شدم و مجبور شدم پرستار بگیرم .ولی خدائیش پرستارش فوق العادس ولی به پای مامانم نمی رسه .ممنون سرزدی .دختر گلتو ببوس .