راز
سلام آخر هفته من و نازدونم با هم رفتیم اصفهان و خوش گذروندیم .بیچاره بابااسی بعد از بحران امتحان و خوشبختانه قبولی در امتحان بورد بیشتر از ما احتیاج داشت ولی مرخصی نداشت و ماتنهاش گذاشتیم و رفتیم .روز 5شنبه به خرید و بازار گردی با مامان منیر گذشت و روز جمعه هم صبح خونه خاله پریسا و بازی با آیدین که رویای هر روزه آرشیداست گذشت و بعد هم به آماده شدن برای رفتن به عقد دختر عمه جان گذشت .اولین جشنی بود که تجربه می کرد البته جشنهای عقد و عروسی دیگه ای هم رفته بود ولی ایندفعه بیشتر ذوق می کرد و می رقصید .تا شب طول کشید و بعد هم خونه مامان منیر و با خاله ها خوش گذشت .روز شنبه که من با دائی امین رفتم بیرون و آرشیدا با مامان منیر و بابائی تو خونه بود ...
نویسنده :
مامان آرشیدا
8:42