آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

راز

1392/6/23 8:42
نویسنده : مامان آرشیدا
211 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آخر هفته من و نازدونم با هم رفتیم اصفهان و خوش گذروندیم .بیچاره بابااسی بعد از بحران امتحان و خوشبختانه قبولی در امتحان بورد بیشتر از ما احتیاج داشت ولی مرخصی نداشت و ماتنهاش گذاشتیم و رفتیم .روز 5شنبه به خرید و بازار گردی با مامان منیر گذشت و روز جمعه هم صبح خونه خاله پریسا و بازی با آیدین که رویای هر روزه آرشیداست گذشت و بعد هم به آماده شدن برای رفتن به عقد دختر عمه جان گذشت .اولین جشنی بود که تجربه می کرد البته جشنهای عقد و عروسی دیگه ای هم رفته بود ولی ایندفعه بیشتر ذوق می کرد و می رقصید .تا شب طول کشید و بعد هم خونه مامان منیر و با خاله ها خوش گذشت .روز شنبه که من با دائی امین رفتم بیرون و آرشیدا با مامان منیر و بابائی تو خونه بود و حسابی بازی کرده بود و عصر هم با وسیله نقلیه عمومی به روستای خوانسار بازگشتیم .البته در این راه راز بزرگی که نصف مخ  منو اشغال کرده بود را کشف کردم :

قضیه از این قراره  که یه شب که خوابیده بودیم وحدود یه ربع بعد از خوابیدن آرشیدا یه باره آرشیدا با صدای بلند باباش را صدا کرد و گفت بابا میشه منو پسر کنی تعجبچی ؟ چرا ؟البته توضیحی نشنیدیم و فکر کردیم خواب دیده .ولی وقتی داشتیم به خوانسار برمی گشتیم به این راز پی بردم .دوباره دخترم خواستش را تکرار کرد که من کنجکاوانه پرسیدم چرا و جواب داد آخه آیدین با من بازی نمی کنه و میگه این بازی پسرونس .تو نباید بازی کنی .تازه آیدین میگه  امیر حسین هم پسره!!!متفکر .حالا من با کی بازی کنم ؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کیامهر
25 شهریور 92 12:55
الهییی آخه دخملی نانازی چرا اینقده تو جالبی