قربون چشمات
حدود دوهفته ای هست که به خاطر آرشیدا ناراحتم ولی حالا کمی به اوضاع مسلط شدم و به اصطلاح کنار اومدم با موضوع .البته آرشیدا هنوز نمی دونه .....
قضیه اینه که مدتی علامتهای اپتومتری را با آرشیدا کار می کردم تا برای معاینه چشم ببرمش تا اینکه به یه چشم پزشک مراجعه کردیم و البته خیلی با بی حوصلگی معاینه کرد و گفت چشماش آستیگماته .
نصفه کاره به علت بی توجهی دکتره احمق وشلوغی اونجا را رها کردم و از یه متخصص دیگه وقت گرفتم و دکتر بعد از کلی معاینه گفت هر دو چشمش یک درجه آستیگماته وقرارشد سه روز قطره بریزیم و دوباره ببریمش .البته دکتر توضیح دادند که چون هر دو چشمش مثل همه مشکل تنبلی پیش نمیاد .
البته تصمیم گرفتم ببرمش پیش دکتر خودش و هر نظری که داد را قبول کنم .
آرشیدا خودش خیلی مواظب چشماش هست و چون براش توضیح داده بودم که مدت تلویزیون دیدن و سی دی دیدنش باید محدود باشه خودش بین برنامه ها انتخابی کارتون نگاه می کرد و فاصله مجاز را از روی گل قالی که نشون شده بود رعایت می کرد و خیلی چیزها و مثلا هویج را به خاطر اینکه چشمای قوی داشته باشه می خورد.باورش برام سخت بود که با توجهات من و بابا اسی به این قضیه این اتفاق بیفته .البته دکتر گفت بازگشت پذیره و امیدوارم خوب بشه تا مشکلی در بروز توانائیهاش پیش نیاد .