سردرگمی ناتمام

سلام وصد سلام ،امروز پس از حدود بیست روز دوباره برگشتم .اومدم بگم بابا اسی برای طرحش شهرستان خوانسار افتاد.در حال حاضر هم من خوانسارم .اینجا خیلی خیلی قشنگ و راحته ،با اصفهان 160کیلومتر فاصله داره و در حال حاضر توی پانسیون هستیم هوا عالیه ،داره بارون میاد و پانسیون هم خیلی دلبازه از روبرم دوتا کوه خوشگل پیداست که پر از برفه ،بیشتر شهر خونسار روی شیبه،موقعیت شهرش توی دره است بنابراین زود هوا تاریک میشه ،ولی پائیز فوق العاده ای داره ،راستی یه رودخونه هم داره که بیشتر از زاینده رود آب داره ،بابا اسی هم با مریضاش مشغوله ،از روزی که اومدیم کلی مورد استقبال قرار گرفتیم چون اینجا دکتر قلب نداشته و مجبور بودند همه مریضا را به اصفهان یا گلپایگان اعزام کنند.حدود 4روزه که با دختر گلم می گذرونم .صبحها بعد از صبحانه لباس می پوشیم و توی باغ قدم میزنیم گل میچینیم و از درختها سیب یا گردو می چینیم .به آرشیدا داره خوش می گذره ولی کار من هنوز درست نشده !با درخواست ماموریتم موافقت نشد البته بهتر !چون اداره اینجا خیلی بیخوده .امروز رفتم سه تا اتاق داشت و کار هم نداشتند رئیس بیخودش هم به من گفت اکه بیاین اینجا تایپ نامه بتون میدم . با مدرک فوق لیسانس و با 13 سال سابقه و کلی برو و بیا حالا بیام برای اینا نامه تایپ کنم .احتمالا باید مرخصی بگیرم .نیروی آماده کار و پر انرژی و تایپ نامه ؟