شیرین کاریهای سفر
کلمه ای که تازگیها دخمل گلم خیلی استفاده می کنه و بعد از هر خوردنی همراه مسواکش می خواد "خندون دندونه"یعنی خمیر دندون !
یه روز باهم رفته بودیم پیاده روی ،پروانه رو دیدیم به آرشیدا نشون دادم و گفتم پروانه چی می خوره ؟گفت :شیره گل ،زنبوره چی کار می کنه ؟عسل درست می کنه .عسلو کی می خوره؟ خرسه و آرشیدا شتر چی می خوره ؟گفت :خار می خوره ،خلاصه تا رسیدیم به گاوه که توی دامنه کوه ما ما می کرد به آرشیدا گفتم مامان جون گاوه چی می گه ؟گفت می گه "چه جوری بیام پائین (با صدای کلفت )!
یه روز خیلی مه بود و تا پشت در ویلا مه شده بود .آرشیدا در را باز کرد و دید داره مه میاد تو با عجله گفت "مامان مامان بیا داغا دارن میان تو" گفتم چی ؟گفت:" چایا دارن میان تو "منظورش بخار ی بود که تا اون موقع فقط روی چایی داغ دیده بود .
قبلا وقتی دختر گلم خیلی احساساتی میشد می گفت مامان جونم ،مامان خوشل ،و خودش رو لوس می کرد ولی تازگیها به این ابراز احساسات "مامان خله" هم اضافه شده که فکر کنم از بس خل بازی در آوردم براش و این مدت مثل یه بچه باهاش بازی کردم این نشان افتخار اضافه شده.
بعد از برگشت از سفر مامان منیر به آرشیدا گفتند مامان کجا رفتی گفت دریا ،گفتند شنا هم کردی گفت نه، آب داشت !
با هم رفتیم خرید و آرشیدا یه 2000تومانی در ازای خرید یه بستنی به فروشنده داد و فروشنده هم 1500تومان بهش پس داد . دخترم با تعجب گفت: عموجون چرا دوتا پول می دی یکیش بسه !