آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

آرامش شبها

1391/4/27 9:05
نویسنده : مامان آرشیدا
560 بازدید
اشتراک گذاری

عسلکم وقتی تو دلم بود همیشه براش لالائی می خوندم برای همین وقتی به دنیا اومده بود هم با صدای لالائی من آروم می شد و می خوابید ولی حالا شب وقتی میخواد بخوابه باید براش شعر و کتاب و داستان و خلاصه هر چی از این نوع باشه  بخونیم .برای همین بعد از مسواک یه بغل کتاب میاره و میگه مامان شربخون بخوابم .خوبی شعر خوندن اینه که تا زمانی که براش شعر می خونی انگشتش رو نمی خوره .آخه دختر من از ٢ماهگی علاقه شدیدی به مکیدن انگشت شصتش داره و موقع خواب شروع می کنه به مکیدن تا خوابش ببره .والبته این یه شرط شده خودش میگه " نخورم تا بخونی؟"  بگذریم طریقه کتاب خوندن هم اینه که ما اول جمله را می گیم و آرشیدا کاملش میکنه .لحظات لذت بخشیه . تازه وقتی مامان خسته میشه بابائی باید شروع کنه .البته حوصله بابائی خیلی خیلی بیشتره و اونقدر با عشق براش کتاب می خونه که من بعضی وقتا حسودیم می شه .

شعر خوندن اونقدر روش تاثیر داشته که اگه یه بار بهش بگیم ماشالا ادامش میگه چش نخوری ایشالا .یا اگه بگیم یه چیزی بپوش میگه نه !لخت راه نرو یه چیزی بپوش.جالب هم اینه که خودشو جای شخصیتهای قصه میذاره مثلا موش موشی میشه و میگه مس و پشه دوس ندارم حالا چی بخورم ؟.برام پنیر بیار!

کتابهای مورد علاقش :

حسنی نگو یه دسته گل ،حسنی ما یه بره داشت ،حسنی باباش یه باغ داره ،گربه من نازنازیه ،موش موشی ،کتابهای تاتی ،دوست ندارم تنبل باشم ،میخوام برم به حمام ،مامان بیا جیش دارم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)