آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

اولین دوری

1391/10/24 22:14
نویسنده : مامان آرشیدا
335 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم الان درست ٣٠ساعت و٥٥دقیقه است که ندیدمت و باید احتمالا ٢٤ ساعت دیگررا هم تحمل کنم .دوریت برام خیلی خیلی سخته.این اولین باریه که بعد از ٢سال و ٥ماه و١٠روز ودر بیست و چهارمین روز ماه تنهای تنهایم . آخه خیلی خیلی دوست دارم .دیشب مجبور شدم بیام اصفهان و چون خیلی سردبود به بیشنهاد بابا اسی تنها اومدم بابائی هم از امروز ٢روز مرخصی گرفت تا با دخترش خوش بگذرونه .من جائی توی این خوشی ندارم .امیدوارم خوش بگذره.البته دیشب با بابا بالای سر مریض رفته بودی و با خوشحالی به من گفتی:" خانمه دلش درد می کرد گفتم عرق نعنابخور خورد و خوب شد .من خوبش کردما "(عزیز دل مامان بزرگ بشی چی میشی) .امیدوارم فردا بتونم لیستهای حسابرسی را تحویل بدم وبرم .امروزتا ساعت ٧سر کار بودم فقط به امید رهائی ازاین بلاتکلیفی.  عصر که باهات صحبت کردم گفتی مامان می خوای اونجا بمونی؟ .این حرف حاکی از نگرانی گل دخترم بود .البته قبل ازاین که بیام ازت پرسیدم مامان می خوای پیش بابا باشی یا مامان و تو بدون معطلی جواب دادی مامان و بابا .عزیز دلم نگران نباش این نیز بگذرد .ان مع العسر یسری .بعدازهر سختی آسایشی هست .مطمئنم .انسان وقتی آفریده شد با انواع درد و رنجها هم آغوش شد .فقط باید توکل کنیم و سعی کنیم رسالت انسان بودنمان را به بهترین نحو به سرانجام برسانیم .آدم بودن و آدم ماندن سخت است .خوبه هیچ  وقت فراموش نکنیم که قرار ه مدت کوتاهی زندگی کنیم عاشق باشیم و عشق بورزیم.دراین صورت قدر لحظه لحظه زندگیمون را می دونیم .(دیکه خیلی فیلسوفانه شد.)می بوسمت و برای دیدنتون لحظه شماری می کنم . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)